کلمه اصل به عنوان صفت، مبدا یا سرچشمه چیزی است که چیزی از آن نشات گرفته، شروع شده یا مشتق شده است.
کلمه اصل به عنوان اسم به چیزی گفته میشود که دارای شاخص واحد و بیهمتاست؛ فردی که از دیگران به طرزی گیرا و جذاب متفاوت است؛ فردی با قوه خلاقیت و ابتکار عمل بالا و بدیع.
معمولا از آبراهام لینکلن به عنوان بزرگترین رییسجمهور آمریکا نام میبرند. زمانی که کارشناسان رییسجمهورها را از نظر جلب رضایت دیگران و اجتناب از زد و خورد درجهبندی کردند، لینکلن بالاترین امتیاز را به دست آورد.
اصل بودن یک خصلت بارز و مشخص نیست؛ بلکه یک انتخاب آزاد است. لینکلن ذاتا با شخصیت اصل به دنیا نیامده بود. بحث و مذاکره کردن وی ژنتیکی نبود، بلکه عملی از روی خواسته آگاهانه بود.
در هر حیطهای، حتی پرآوازهترین پدیدآورندگان تعداد بسیاری کار را ارائه دادهاند که به لحاظ تکنیکی درست و بیعیب و نقص بودهاند، اما از نظر متخصصان و مخاطبان، معمولی و پیش پا افتاده شمرده شدهاند.
بهترین روش برای تصمیمگیری در مورد ایدههایمان، جمعآوری بازخوردهاست. ایدههای بیشماری ارائه دهید و ببینید مخاطبان نهایی شما، کدام یک را میپسندند و آن را به کار میگیرند.
به عنوان یک مخترع، بهترین کار کامن آن است که کورکورانه ایدههای تازهای خلق کند و بازخوردهای بیشتری از سازندگان همطرازش جمعآوری کند تا بتواند بینش خود را در مورد اینکه کدامیک از ایدهها ممکن است مفید از آب درآید، تقویت کند. به عنوان یک سرمایهگذار، هرچند میتوانید او را واضحتر ببینید، اما هنوز مثل قمار کردن با یک چشم است. به جای آنکه روی یک ایده حساب باز کنید عاقلانهتر است روی همه نمونه آثار کامن شرط ببندید.
هنگامی که تصمیم میگیریم ایده و نظر خود را به سمع و نظر دیگران برسانیم شنوندگانی که انتخاب میکنیم به اندازه چگونگی بیان ایده و پیام ما اهمیت دارند. هنگامی که برای افراد موافق و سازگار سخن میگوییم آنها از روی غریزه سر خود را به نشانه موافقت تکان میدهند و لبخند میزنند.
حد وسط که سازنده نظم و انضباطی از نوع معمولی را میطلبد، مطمئن و بیخطر است و هیچکس را تهدید نمیکند. هیچ چیز با متوسط بودن تغییر نخواهد کرد... . ولی نبوغ مهار ناشدنی و غیر قابل کنترل است. شما نمیتوانید بر اساس برنامه یا طرح، کاری در حد نبوغ انجام دهید.
بیل گراس، بنیانگذار شرکت (آزمایشگاه ایده) که در شروع کار با بیش از 100شرکت مشارکت داشته، در تحلیلی عوامل موفقیت و شکست را بررسی کرده است. بر اساس این بررسی، مهمترین عامل موفقیت، خاص بودن ایده، توانایی و عملکرد تیم، کیفیت مدل کسبوکار و یا حتی میزان سرمایه نبوده است. از نظر گراس، مهمترین عامل، زمانبندی است. زمانبندی موجب اختلاف 42 درصدی میان موفقیت و شکست است.
در یک آزمایش هوشمندانه، محققانی از دانشگاه استنفورد به نامهای اسکات ویلترماث و چیپ هیث به طور تصادفی افراد را در گروههای 3 نفره قرار دادند تا به سرود ملی کانادا در حالتهای متفاوت از هماهنگی گوش فرا دهند. در حالت کنترل، شرکتکنندگان در هنگام پخش سرود کلمات را با صدای آرامتری برای خود ادا میکردند. در حالت همزمان، آنها سرود را بلند با یکدیگر خواندند. در حالت غیر همزمان، همگی سرود را خواندند اما نه با همدیگر، چون هر فردی سرود را در گام متفاوتی میشنید.
ما بر اساس غریزه میخواهیم که از روابط بد دوری کنیم و از روابط دوگانه رها شویم ولی باید خلاف ان را انجام دهیم؛ دوستنماها را کنار بگذاریم و سعی کنیم به دشمنان خود نزدیک شویم.
ما برای مبتکر شدن باید اهل برخی ریسکها باشیم. وقتی بر خلاف آنچه که رایج است عمل میکنیم و سنتهای قدیمی را زیر پا میگذاریم، هرگز نمیتوانیم از موفقیت خود مطمئن باشیم.
اگر ما پیامدهای رفتار و اعمال کودکان روی دیگران را برایشان توضیح دهیم و تاکید کنیم که چطور انتخابهای اخلاقی مناسب نشانگر شخصیت خوب میشوند، در این صورت میتوانیم آزادیهای بسیاری به کودکان بدهیم.
شما در دنیای سرمایهگذاری فقط در صورتی میتوانید پول دربیاورید که متفاوت از هر شخص دیگری فکر کنید.
هرچند بسیاری از افراد مبتکر که با آنها برخورد میکنیم در ظاهر مطمئن و با اعتماد به نفس به نظر میرسند، اما تجربیات درونی آنها همیشه با دودلی و تردید همراه است. زمانی که رهبران دولت آمریکا دشوارترین تصمیمات خود را توصیف میکردند، گفتند که دست و پنجه نرم کردن با مشکلات پیچیده، شجاعت و شهامت نمیخواهد، بلکه این انتخابها هستند که نیاز به شجاعت دارند.
آنچه از نظرتان گذشت چکیدهای بود از کتاب "اصلها: چگونه ساختارشکنها دنیا را تکان میدهند" به قلم آدام گرنت.
شریل سندبرگ، مدیر اجرایی فیسبوک و موسس Leanln.org در پیشگفتار کتاب میگوید: آدام گرنت یک انسان کامل برای به رشته تحریر درآوردن کتاب اصلها است، زیرا او خود انسانی اصل و مبتکر و بینظیر است.
او یک محقق طراز اول است که با تمام وجود دانشی را که موجب انگیزش افراد میشود دنبال میکند، افسانه و خیال را دور میریزد و حقایق را روشن میکند. او یک فرد خوشبین و آگاه است که با ارائه مشاوره و روشنبینیهایش نشان میدهد همگان چطور میتوانند در خانه، محل کار و جامعه دنیا را به مکانی بهتر تبدیل کنند.
عقل متعارف بر این باور است که برخی افراد به طور مادرزادی خلاق هستند و بقیه از ابتکار عمل کمتری برخوردارند، بعضیها زاده شدهاند تا رهبر باشند و سایرین دنبالهرو هستند. بعضی افراد میتوانند واقعا تاثیرگذار باشند لیکن اکثریت نمیتوانند.
آدام در این کتاب تمامی این فرضیهها را زیر و رو میکند.
برای تهیه این کتاب می توانید با شماره های ذیل تماس حاصل فرماید :
66399241، 66399243